بازگشت بعد از تاخیر دو ماهه
پسرکه نازو شیرینم دیگه چیزی نمونده که 6 ماهت تموم شه و واکسن 6 ماهگی رو بخوری.....این روزها باز استرس واکسنت تمام وجودمو گرفته...دو تا خاطره پر از ترسی که از دو واکسن قبلیت دارم تمام وجودمو پر از استرس و تشویش کرده! این روزها کلی شیطون شدی..تقریبا خوابیدنو دوست نداری و همش دوست داری یا بشینی یا تو بغل رات ببریم....البته هنوز نمیتونی بدون کمک بشینی !به شدت تمام سعی میکنی سینه خیز بری ولی وقتی خسته میشی و ناموفق غر میزنی ..صدات کاملا رسا و پسرونه اس فدای اون صدای قشنگت بشم...از قهقه هات بگم که خیلیییی قشنگه .آنچنان قهقه میزنی که چشمای نازت پر از اشک میشه و شونه هات بالا پایین می ره...مدام دوست داری بخندونیمت...خیلی خیلی اتاقتو د...
نویسنده :
میثاق
16:23